زندگی که باید به زور اب قورتش داد
و
بعد هم مواظب باشیم که بالا نیاریمش
.
.
.
من هستم
چون درد میکشم
.
.
.
چه خدایی باشد
چه نباشد
باید باورمان بشود که هستیم
چطور می توان قوی بود
خیلی قوی
چطور می توان به مشکلات خندید
خیلی خندید
چطور می توان شیرین بود
خیلی شیرین
چطور می توان مهربان بود
خیلی مهربان
چطور می توان زیبا بود
خیلی زیبا
چطور میتوان اگاه بود
خیلی آگاه
چطور می توان دانا بود
خیلی دانا
تو که چشمات خیلی قشنگه
رنگ چشمات خیلی عجیبه
تو که اینهمه نگاهت گرم و نجیبه
میدونستی یا نه
میدونستی که تو چشای تو رنگین کمون رو میشه دید
...
...
...
به یاد دوستی که چشماش زیبا بود
البته نه اینقدا هم
بدک نبود
بیشتر خوش رنگ بود
و
...