باورم نمیشه که بدون پنجره هم می توان خوشبخت بود
بدون دریچه
"دریچه ای که از آن به کوچه خوشبخت بنگرم "
برای فروغ می گویم :
من بدون پنجره خوشبختم
بدون نور
بدون آسمان
بدون کوه های سر به فلک کشیده شمیران
من خوشبختم
بدون تو
بدون او
بدون همه آنهایی که نیستند
.....
دو خط مینویسی چقدر بالا پایین می پری و شکلک در میاری
چیکار کنیم دیگه
دلقک بازی این حرفا رم داره...
سلام
قشنگهُ
ولی پنجره فروغ یه کم فرق میکنه با این پنجرهای که تو تصویرش کردی.
مرسی
علیک سلام
ممنون که اومدی
اگه دوست داشتی نظرتو درباره پنجره فروغ برام بگو.....
سلام عزیزم
میلاد با سعادت منجی عالم بشریت حضرت قائم عصر (عج) را به شما و خانواده محترم شما تبریک عرض می کنم
امیدوارم همیشه موفق باشید
ممنون عزیزم
درود
نظر؟ .....
بی نظرم!
فکر کنم همین برداشتی که تو کردی خیلی پر احساس تر و قشنگ تره!
بیا یه سر بزن که تار و پود از هم گسیخته این بلاگ....
بدرود
حتما می یام
ممنون از لطفت
نمیخوام دیگه شعرمو بخونی :[
بای
آخههههههههههههههههههههههههه
بایییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
سلام
از خویشتن خبر ندارم...از آرزوهای محال ...از آن همه فکر و خیال...ازآن چهار دیواری کوچک...سقف های کوتاه...دیوارهای شکسته از درد...آه میکشد بر من همین زمین...این عشق...آرام نمیشوم...تو آرام باش...گوش کن...به دردٍ دل من...صدایی انگار نیست...نگاهی مرا نمیخواند
آپ کردی خبرم کن
سلام عزیزم
پر کن پیاله را
کاین آب آتشین
دیری است ره به حال خرابم نمی برد...
آمدم بانو
گرچه آمدن دیری نمیپاید
خستهام
ولی میارزد به دیداری نفسی تازه کردن در هوایت
میارزد به پنداری نگاشتن بر نگاهت
میارزد
میارزد
میارزد
من نیز خسته ام
خسته از همه دروغ ها
خسته از ریا
تظاهر
و باز هم دروغ
من نیز خسته ام....