زندگی که باید به زور اب قورتش داد
و
بعد هم مواظب باشیم که بالا نیاریمش
.
.
.
من هستم
چون درد میکشم
.
.
.
چه خدایی باشد
چه نباشد
باید باورمان بشود که هستیم
چطور می توان قوی بود
خیلی قوی
چطور می توان به مشکلات خندید
خیلی خندید
چطور می توان شیرین بود
خیلی شیرین
چطور می توان مهربان بود
خیلی مهربان
چطور می توان زیبا بود
خیلی زیبا
چطور میتوان اگاه بود
خیلی آگاه
چطور می توان دانا بود
خیلی دانا
تو که چشمات خیلی قشنگه
رنگ چشمات خیلی عجیبه
تو که اینهمه نگاهت گرم و نجیبه
میدونستی یا نه
میدونستی که تو چشای تو رنگین کمون رو میشه دید
...
...
...
به یاد دوستی که چشماش زیبا بود
البته نه اینقدا هم
بدک نبود
بیشتر خوش رنگ بود
و
...
ساعت ۷ صبح بود
کاش ماه رو میدیدی که چه زیبا و قدرتمند
آگاهانه
و
بدون ترس
به انتظار خورشید نشسته است
خورشید و ماه هر دو از عشق های این جهانی
یعنی این دو زیبای با سخاوت با هم دوستن؟
حس دوست داشتن ادما عجیبه
و
البته بزرگ و زیبا
اینقد که همه وجودت رو تسخیر میکنه
مست و دیوانه و سودایی میشی
شیرین تر از عسل
سوزنده تر از خورشید
تو فکر میکنی رنج لازمه رشد؟
یعنی کسیکه درد نمیکشه بزرگ نمیشه؟
ابدا
این ادبیات شرقه
ادبیات غرب میگه برای رشد کردن باید تلاش کرد
یعنی تلاش کردن درد نداره؟
تلاش کردن یعنی چی؟
تلاش یعنی سعیتو بکنی تا جائیکه احساس خوبی داری
و
احساس خوب بهت بده
هرجا که احساس خوب ادامه نداره باید مسیر رو عوض کرد
تغییر مسیر
قبلا می گفت اینقد باید در بزنیم
تا
یه دری باز بشه
.
.
.
حالا میگه پشت دری که باز شد
یه راهرو بود با کلی درای بسته
.
.
.
نه
همونی که اول گفتم درست بود
اره
فلسفمو یادم رفته
اخه مگه فلسفه زندگی فراموش کردنیه
چی میشه که ادم همه چی یادش میره
نمی دونم
اما همه چی یادم رفته
حتی فلسفه
تغییر فصل
و
تغییر هوا
یکی از عجیب ترین و هیجان انگیزترین پدیده هاست
عجب هوای بارونی نازییییییی
پاییز داره میاددددددددددددددد
مهرداره میرسهههههههههههه
بدترین تلفنی که داشتم شنیدن خبر فوت مادربزرگ مهربونم بود
بدترین اس مسی که گرفتم مربوط به غرق شدن پسر عموی ۲۶ ساله ام بود